مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 25 آذر 1402 ساعت 07:012023-12-16سياسي

نوربالا| دسته جمعی به ساعت نگاه کردیم، باتری اش تمام شد


یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف می کند: «باتری های نوی ساعت اردوگاه را با باتری کهنه رادیوی مخفی مان عوض می کردیم.

وقتی یکی از سربازان بعث، مشکوک شد، - به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، علی اصغر نامداری یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس درباره روزهای اسارتش نقل می کند: بچه ها در اردوگاه موصل 3 روی بعضی از نگهبان های بعثی که بی جهت اسرا  را اذیت می کردند، اسم های عجیب و غریبی گذاشته بودند.

اسم یکی از آن ها گاو بود.

او موقع راه رفتن مثل گاو سرش را به جلو خم می کرد و تکان می داد.

یک سبیل کلفت مثل دسته کتری هم گذاشته بود تا بچه ها از او حساب ببرند.

البته اغلب نگهبان های اردوگاه زرنگ، خشن و پاچه پاره بودند؛ اما این یکی واقعاً احمق و کودن بود.

مسئول رادیو در آسایشگاه که هویتش نامشخص بود مخفیانه باتری های کم رمق رادیو را با باتری های ساعت آسایشگاه عوض می کرد.

وقتی عقربه های ساعت از حرکت می ایستاد، ارشد آسایشگاه عمداً به آن نگهبان خشن می گفت برود باتری ها را تعویض کند.

یک روز نگهبان با دوتا باتری نو آمد و گفت: من همین دو ـ سه هفته پیش باتری ساعت شما رو عوض کردم؛ چی شد زود تموم شد؟ ارشد اردوگاه خیلی با احترام و جدی به او گفت: سیّدی! اولاً که باتری های قدیم خیلی بهتر از باتری های امروزی بود؛ ثانیاً تعداد افرادی که به این ساعت ن


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

نوربالا| دسته جمعی به ساعت نگاه کردیم، باتری اش تمام شد

نوربالا| دسته جمعی به ساعت نگاه کردیم، باتری اش تمام شد